کد مطلب:217475 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

امام و مبارزه با ترویج افکار باطل
هشام بن سالم می گوید: من و ابوجعفر (مؤمن طاق) بعد از وفات امام صادق (علیه السلام) در مدینه بودیم؛ مردم می گفتند: بعد از امام صادق (علیه السلام)، عبدالله امام است، زیرا او پسر بزرگ است. ما برعبدالله وارد شدیم، دیدیم مردم گرد او جمع شده اند. ما چنان كه قبلا از پدرش می پرسیدیم، در مورد زكات و مقدار آن از او پرسیدیم، گفت: در دویست درهم، پنج درهم و در صد درهم، دو و نیم درهم. گفتیم: حتی مرجئه هم چنین حرفی نزده است، در حالی كه حیران بودیم از نزد او بیرون آمدیم. من و ابوجعفر در كوچه های مدینه سرگردان بودیم و نمی دانستیم كجا برویم و از چه كسی بپرسیم. با خود گفتیم: آیا به سوی مرجئه رویم یا به سوی قدریه یا زیدیه یا معتزله و یا خوارج؟ در دریای این افكار غوطه ور بودیم كه پیرمردی به من اشاره كرد تا همراهش بروم. با نگرانی از این كه مبادا این پیرمرد از اعوان و انصار دستگاه خلافت باشد، به دنبالش راه افتادم. پیرمرد مرا به خانه موسی بن جعفر (علیه السلام) هدایت كرد. حضرت خطاب به من فرمود: به سوی من بیا نه به سوی مرجئه و نه قدریه و نه زیدیه و نه معتزله و نه خوارج، به سوی من. [1] .


[1] همان، ص 221.